از آنجاییکه دلیلی ندارد بعد از اتمام سفر مستقیم برگردیم خانه، راهم را کج کردم و به روستایی در مازندران رفتم، تا هم دوستم را ببینم و هم گردشی در بین مزرعههای نیشکر و باغهای پرتقال و خیابانها پر از درخت نارنج داشته باشیم.
برداشت محصول نیشکر |
استراحتگاه کشاورزان |
مزرعهای دیگر |
جوانههای کاهو |
باغشان آبادتر مردم سختکوش این روستا |
مقصد رسیدن به این دریاچهی پرورش ماهی بود که رسیدیم دیدیم خالیاش کردهاند. |
جوانههای توت فرنگی
این سفر هم به آخر رسید. تا چند روز دیگر که سفر بعدی پیش آید...