توی ایران اگر با دکترتان دوست باشید، نه تنها بخاطر شما زودتر میآیند سرکار، بلکه صف پزشکهای متخصص را هم برایتان قیچی میکنند و به آن سر شهر زنگ میزنند و سفارش میکنند که وقتی برای فلان تصویربرداری رفتید هوایتان را داشته باشند. در آخر وقت اداری هم تلفن میزنند ببینند حالتان بهتر شده یا نه و امیدواری میدهند که نگران نباش.
دکتر علیمحمدی همیشه به من لطف داشته، از آن روز که اتفاقی از خوانندههای وبلاگ درآمد (همان روز که حالم خیلی بد بود و غصه میخوردم که چرا توی این شهر اینقدر تنها هستم که کسی مرا نمیبرد دکتر). حالا دیروز با اینهمه اینطرفف و آنطرف رفتن و سفارش کردن به این و آن واقعا این حس را داشتم که یکی هست که وقتی بیمار هستم برایم نگران میشود و پیگیری میکند. حتی سرسختترین ماها هم به محبت اینچنینی محتاجیم. زنده باشی دکتر.